- تقس کردن ((تَ. کَ دَ))
- تقسیم کردن، قسمت کردن، تخس کردن
معنی تقس کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به سلامتی دادن
هدر دادن
بخشیدن، بخش کردن
پذیرفتن، پذیرا شدن
اجتماع کردن و مشاوره نمودن در کار
نزومانیدن نمیدن
تخلیه
بوسیدن
حرکاتی موزون همراه آهنگ موسیقی اجرا کردن پای کوفتن، یا رقصیدن با کسی همراه او رقص کردن، یا توی تاریکی رقصیدن بدون اطلاع کاری راانجام دادن کاری را بی موقع کردن
شکم نرفتن سخت شدن فضول در معده و اجابت نکردن آن با درد شکم
بنداندن زندانی کردن
مرطوب کردن تر کردن، شاشیدن (بچه)
هموار و مسطح کردن
هیلیدن وا گذاشتنرها کردن ول کردن دست کشیدن
بدرجات عالی رسیدن
آزمایش کردن
بعهده گرفتن بگردن گرفتن
نادرستی کردن
کوشیدن کوشیدن سعی کردن
اندیشیدن اندیشه کردن
بو بردن آغیلیدن
دلجویی کردن
بخش کردن بخش کردن قسمت کردن
به پاکی ستودن پاک خواندن بپاکی ستودن
بعهده گرفتن بگردن گرفتن
دستاویز ساختن چنگ در زدندستاویز ساختن تشبت کردن
فرا گرفتن درک کردن، پذیرفتن
بر باد دادن نابود کردن بر باد دادن: (همه اموال خود را تلف کرد)، نابود کردن کشتن
میانجی گری کردن وساطت کردن
نازک ساختن، کم حجم کردن، پهن کردن گسترانیدن فرش
رخیدن دم بر کشیدن هنیدن هوییدن نفس کشیدن دم زدن
پرهیز و حذر کردن
باز مانیدن، درنگ کردن درنگیدن، پانیدن پادن درنگ کردن باز ایستادن، ثابت ماندن (در امری)